کلیدواژهها: روابط عمومی - شناخت شناسی- تحقیق
کنشهای شناخت شناسی و اطلاع یابی در روابط عمومی یکی از مهمترین کنشها و وظایف نهادی و سازمانی روابط عمومیهاست. بی شک نبود یا نقص چنین کنشهایی هر روابط عمومی را دچار کاستیها یا کجیها و اریبهای مدیریتی خواهد ساخت.
کنشهای شناخت شناسی در روابط عمومیها ممکن است پژوهشی یا غیرپژوهشی باشند. معیار تمیز و تفکیک این دو کنش از یکدیگر روش شناسی آنهاست. کنشهای پژوهشی عموما بر مبنای روش شناسیهای آکادمیک و علمی بوده و گونه شناسی آن بر اساس روش شناسیهای کمی یا کیفی قرار دارد.
بدین ترتیب هر نوع اقدامی را که روابط عمومیها برای کسب اطلاعات و آگاهی پیرامون مسائل و حوزههای مختلف همچون رسانهها (رسانه شناسی)، مخاطبان (مخاطب شناسی)، پیام و محیط ارتباطی خود انجام میدهند کنشی شناخت شناسیک قلمداد میگردد.
بیشک انتخاب روش شناسی مناسب در این زمینه بر اساس تصمیمهای مدیریتی و کارشناسی خواهد بود. چنانکه ممکن است کسب اطلاعات در خصوص موضوعی صرفا با روش آکادمیک و در حوزهای دیگر با استفاده از روشهای غیر آکادمیک و اجرایی و در خصوص برخی موارد نیز با استفاده از هر دو روش میسر باشد.
شاید بتوان برخی از مهمترین روشهای شناخت شناسی در روابط عمومیها را بر اساس موارد ذیل طبقه بندی کرد:
1. انجام پژوهش(پیمایشی، تحلیل محتوا)
2. برگزاری جلسات مشارکتی با مخاطبان هدف (ذی نفعان و مخاطبان سازمان، کارکنان و نمایندگان کارکنان سازمان)
3. مشاهده و مستند سازیهای چند رسانهای (تهیه عکس، فیلم)
4. شرکت در جلسات مختلف و تهیه صورت جلسه
5. استفاده از شیوهها و ابزار مختلف برای جمع آوری پیامها و بازخوردهای ارتباطی مخاطبان روابط عمومی
رفتارهای اطلاع یابی در روابط عمومیها نه تنها کم اهمیتتر از اطلاع رسانی نیستند بلکه به موازات آن، مکمل آن و حتی پیش نیاز آن میباشند.
هارولد لسول (1902-1978) دانشمند برجسته امریکایی علوم سیاسی و نظریهپرداز ارتباطات، مدل گونه ارتباط شناسی خود را بر مبنای رویکردی پژوهشی و شناخت شناسانه ارائه داد.
این مدل ساده که بر اساس چند پرسش ساده اما اساسی شکل میگیرد از نخستین و مهمترین مدلهای ارتباطی است که با کمی دقت در بسیاری از زمینهها و حوزهها قابل استفاده است.
انطباق مدل لسول با کنشهای شناخت شناسانه روابط عمومی بیانگر این ضرورت است که روابط عمومیها در کنشهای خود میباید نسبت به اهداف، ابزار، افراد و محیطهای ارتباطی خود اشراف و شناخت کافی داشته باشند.
بر اساس مدل لسول، محورهای اساسی در انجام وظایف و کنشهای شناخت شناسانه روابط عمومی به شرح ذیل هستند:
1. چه کسی؟؛ خود شناسی روابط عمومیها به مثابه منبع و اهداف ارتباط. اینکه سازمان شان به دنبال چیست؟ و چه مسائل، مشکلاتی دارند که با استفاده از ارتباطات و اطلاعات قابل رفع و رجوع است.
2. چه پیامی را ؟؛ پیام شناسی روابط عمومیها هم از بعد پیامهایی که باید پخش شوند و هم شناخت و بررسی پیامهای پخش شده در خصوص روابط عمومیها و سازمان متبوع شان.
3. با چه کانال و رسانهای؟ منظور رسانه شناسی است که در رابطه با استفاده از رسانههای مناسب در خصوص اهداف مورد نظر قابل طرح میباشد.
4. برای چه کسی ارسال میکند؟ چه کسی اشاره به مخاطب شناسی روابط عمومیها دارد. روابط عمومیها در صورت عدم شناخت درست از مخاطبان خود هرگز موفق به طراحی و اجرای ارتباطی موفق نخواهند بود.
5. اثرات این فرایند ارتباطی چیست؟ فرایندهای ارتباطی روابط عمومی چه اثرات و پیامدهایی دارد. شناخت این اثرات به روابط عمومیها کمک میکند تا بتوانند رفتارهای ارتباطی خود را اصلاح و تکمیل کنند.
به این حوزههای شناختی میباید محیط شناسی را نیز اضافه کرد.
6. محیط شناسی: منظور از محیط شناسی شناخت شرایط مکانی، زمانی و اجتماعی محیط ارتباطی است.
به طور خلاصه این شناختها را میتوان به سه حوزه ارتباط شناسی، سازمان شناسی و جامعه شناسی تقسیم کرد. شناخت هر یک از این ابعاد و عناصر برای روابط عمومیها لازم و ضروری بوده و پیش نیاز انجام فعالیتهای روابط عمومیهاست.
*درباره نویسنده: نورالدین رضوی زاده